درام زن افغان درسه پرده :
 زلمی رزمی  زلمی رزمی

 
تقدیم به  زنان و دختران هموطن، این فرشته های پاک و معصوم .
 
صحنه اول : داخل خانه
من یک دخترم!
دختر افغان
شرف و عزت و غیرت(!) پدرم، میان پاهای من است!
و افتخاربرادرم:
حجابم، طرز لباس پوشیدنم وکنج قفس و خانه و زندانم!
 
صحنه دوم : بیرون ازمنزل
پسرها ازمن ( س. ک . س) میخواهند
کافیست به کسی لبخند بزنی
یک لشکر قطار میشوند رنگارنگ
مردان مجرد و متأهل  
و آخرش دروغگویی و فریب و ریا و سرانجام میگویند:
تو ( ف .ا .ح . شه) و هرجایی هستی!
و به نامحرم تسلیم شدی
بلی !
اینجا دوست داشتن و عشق ورزیدن و تماس گرفتن با مرد
( فا ح. ش. گی) است و سزایش نیز لت و کوب است و قتل  و کشتن و سنگسار
و اما برای مردان افتخار و سربلندی
اینجا فقط برای من همه چیز عیب است...
 
صحنه سوم : خانه بخت
صبح تاشام کارشاقه، پاک کاری، شستوشو،آشپزی،( تر و خشک پدر و مادر و خواهر و برادرشوهر)، رسیدگی به جغات اولادداری ...
و شب ها تا صبح ها
گرم ساختن آغوش آقا
وقتی بخواست شهوانی اش تن دادی، فرشته ای هستی که ازآسمان بروی نازل شده ای
و وقتی که سیرشد(نوکر و کنیزی ) بیش نیستی
تو هستی و تحمل یک مردجاهل و خودخواه همراه باتهدیدها،توهین هاو تحقیرهاو دشنام و ناسزاهایی که مانند باران های بهاری ... نثارت میکند.
و اینست داستان زندگیم
که ازآغازتا انحامش همیشه یکسان است و تکرار و تکرار و تکرار .
آری!
خدایم بیامرزاد  دنیا!
فرزندان دلبندم را بتو سپردم
مواظب شان باش
نگذارسرنوشت تلخ من برآنها تکرارشود
ترا بخداوندسوگند .
 
پایان داستان ...





December 11th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان